« ای همشهریان شما با هم برادرید ولی خداوندی که شما را آفریده است ، در وجود کسانی که از میان شما شایستگی حکومت بر شما را پیدا کردهاند ، در روزِ تولد ، مقداری طلا آمیخته است و ارزش بینظیر آنها به همین جهت است . به طبیعتِ مدافعانِ حکومت ، مقداری نقره مخلوط کرده است و در طبیعت کشاورزان و پیشهوران ، آهن و مفرغ گذاشته است . ( ک 6 ، ص 30 )
یقین داشته باش که چنین کسی [حاکم] هرگز حاضر نخواهد شد به محدودیتهای ناشی از « قانونِ نبشته » تسلیم گردد . ( ک 1 ، ص 184 )
در جامعۀ بسته ، افراد در همۀ کارها مقلدند و به مقدسات و مسلمات ایمان کورکورانه دارند . پاپر ، افلاطون و هگل و مارکس را سه بنیاد گذارِ اصلی فکرِ « جامعۀ بسته » میداند و میخواهد ثابت کند که اصل همۀ عقایدی که در غرب به جانبداری از حکومت استبدادی ، خواه راست و خواه چپ ، عنوان شده است به افلاطون برمیگردد . ( ک 2 ، ص 69 )
عجب نیست که برخی از نویسندگان معاصر اروپایی ، نفوذ عقاید افلاطون را در جنبشهای بزرگ سیاسی زمان ما پایدار بیابند ، چنانکه در بازیابی ریشههای فاشیسم و نازیسم از یک سو و سوسیالیسم و کمونیسم از سوی دیگر به او برگشتهاند . از همین رو برخی از صاحبنظرانِ اجتماعی غرب ، گناه بسیاری از اندیشههایی را که خود نادرست میدانند به گردن افلاطون انداختهاند و او را مدافع استبداد و دشمن آزادی فردی خواندهاند . ( ک 2 ، ص 68 )