فرشهای زربفت یا زربافت
از آنجا که فرشهای پشمی و ابریشمی هرچند زیبا و نفیس سلیقۀ مشکل پسند طراحان و طبع بلند پرواز شاهان صفوی را ارضا نمیکرد ، میبایست نوع دیگری از فرش که خاطرۀ فرش بهارستان را در ذهن تداعی کند تولید میشد . درخشندگی طلا و نقره ، اگر پای در جای جای فرش میگذاشت ، جلوۀ رنگهای فرش دوچندان میشد و همدست با ابریشم ، رقص نور و رنگ در فرش برپا میکرد . علاوه بر آن ، طراحان میدانستند اگر کسی بداند که فرشی زربفت (زربافت) است ، از آن فرش تصوّری وهمآلود و خیالانگیز میسازد که حتّی نگاه چند باره به آن ، این وهم و خیال را زایل نمیکند .
فرشهای زربفت (زربافت) ، قالیهایی گل برجسته هستند که قسمتهای غیر برجستۀ آنها گلیمباف است ( مانند فرشهای سوف ) . در قسمتهای گلیمباف ، نخ سیم تاب ( نقره تاب ) به موازات پود از میان نخهای چله عبور میکند و این نخهای سیمتاب از روی فرش به خوبی دیده میشوند . بر حسب اینکه نخ سیمتاب چه رنگ باشد ، رنگ قسمتهای گلیمباف نقرهای ، طلایی یا مسی کمرنگ به نظر میرسد . پرز قسمتهای برجستۀ فرش که اعظم یا تمام آرایههای طرح را تشکیل میدهد بیشتر ابریشمی است .
این گونه فرشها ، به ویژه در اواخر قرن شانزدهم و اوایل هفدهم میلادی ، به تعداد زیاد بافته شدهاند . تاکنون چهارصد تخته از آنها شناخته شده و ممکن است تعدادشان تا هشتصد تخته هم باشد . بعضی از آنها به دوک ونیز (Duke of Venice ) و چهار تخته به آنتونی شرلی هدیه شده است ، اما بیشتر آنها توسط تجّار یا سیّاحان اروپایی به اروپا وارد شدهاند . این فرشها منحصراً برای دربار صفوی تولید میشد و دربار بخشی از آنها را جهت فروش به بازار عرضه میکرد . گروه « فرشهای لهستانی » بخش کوچکی از فرشهای زربفت (زربافت) را تشکیل میدهد . فرشهای زربفت (زربافت) آن قدر زیبا بودهاند که صاحبانشان ترجیح میدادند آنها را به عنوان تابلوهای تزئینی به دیوار آویزان کنند . بیشتر این قالیهای زربفت (زربافت) ، پس از چهارصد سال ، صدمۀ زیادی ندیدهاند .
برای وارد کردن طلا و نقره در فرش مشکلات زیادی وجود داشت . طلا سنگین و بسیار گران ، و نقره هم سنگین و تهیۀ خالص آن بسیار مشکل بود . نقرۀ ناخالص هم سیاه میشد . باید چارهای اندیشیده میشد تا با مصرف کمی نقره و مقدار ناچیزی طلا سطوح بیشتری طلایی و نقرهای شود . چارۀ کار ، روشن کردن نخهای ابریشم با ورقۀ نازکی از نقرۀ مطلا بود . این فنآوری بسیار زیرکانه و پیشرفته است و روشن نیست که صنعتگران صفوی تا چه میزان از تجربیات پیشینیان خود سود بردهاند .
چگونگی تولید نخ سیمتاب
نخ سیمتاب از پیچیدن نوار باریک و بسیار نازک نقرۀ مطلا دور نخ ابریشم تولید شده است . 
آزمایشهای دقیق انجام شده نشان میدهد که بیش از 98 درصد مواد روکش فلزی نخ سیمتاب ، نقره است . قسمت عمدۀ 2 درصد دیگر را طلا و ناخالصیهایی مانند سرب تشکیل میدهد که در طبیعت با سنگ معدن نقره همراه است . البته جدا کردن این ناخالصیها کار سادهای نبوده است . پس از چهارصد سال نمیتوان با دقت چگونگی تولید این نوارهای فلزی را حدس زد امّا وجود جیوه در آن ممکن است ما را راهنمایی کند . پهنای این نوارها حدود 0.25 میلیمتر و ضخامت آنها نیز بسیار کم است . برای تولید آنها احتمالاً ابتدا یک ورق نسبتاً نازک نقره با حداکثر درجۀ خلوص ، جیوهاندود میشد و سپس با ورقههای بسیار نازک طلا روکش میشد . ورقۀ نقرۀ روکش شده با طلا ، مدتی در گرمایی ملایم قرار میگرفت و سپس این ورقۀ روکش شده را که نسبتاً ضخیم بود پس از سرد شدن آنقدر از میان غلطکهای فلزی عبور میدادند تا نازک و نازکتر شود . ورقههای نازکی را که به این روش آماده میشد با قیچیهای مناسب به پهنای مورد لزوم میبریدند . این نوارهای بلند بسیار نازک و باریک ، به کارگاههای مخصوص ارسال میشد تا با ابزارهای مناسب دور نخهای ابریشمی پیچانده شوند .
همانطور که گفته شد در بسیاری از قالیهای زربفت (زربافت) ، زمینۀ فرش ( سطح بین آرایهها ) گلیمباف است امّا در برخی از فرشها بعضی از آرایهها هم گلیمباف است . در این قسمتهای گلیمباف نخ سیمتاب به موازات پود به کار رفته است .
بخشی از یک فرش زربفت (زربافت) که قسمتی از آرایهها نیز زربفت ( زربافت) میباشد .
نمونه ای از فرش سوف و زر بفت یا زربافت