مقدمه
۲۱ فروردین ۱۳۹۶
چهار قرن حکومت مداوم ساسانیان در ایران ، شکوه اعجابانگیزی را در دربار خسرو پرویز پدید آورده بود .
به گفته حکیم طوس ، گهگاه که شاه عزم شکار مینمود خیل عظیم همراهان را دویست برده ، عود و عنبر سوزان ، در پیش بود و هفتاد سپاهی در حالی که قلادۀ زرین شیران و پلنگان شکاری را در دست داشتند در پس . پانصد پیاده با باز و شاهین شکاری ، دو هزار رامشگرِ اشتر سوار که تاج های زرین به سر داشتند ، سیصد شاهزاده جملگی با جامههای مرصّع و مزیّن به انواع جواهرات گرانبها و بیش از هزار رزمآورِ مسلح بخش دیگری از سپاه شکار بود . پیش از همه نیز صد مرد آبکش به دست ، مسیر شکار را آب و مُشک میافشاندند تا مبادا گردی بر رُخ شاه نشیند . همزمان دویست مرد جوان ، سینیهای نرگس و زعفران به دست ، در پیشِ شاه راه میسپردند تا شاید نسیمی بوی خوش نرگس و زعفران را به مشام شاه رساند .
بزمهای خیالانگیز و با شکوه خسرو ، حتی در پهنۀ شکارگاه ، با ترنم نوای چنگ و رود و آواز خنیاگران و هنرنمایی دو اعجوبۀ خنیاگر ِتاریخ ، نکیسا و باربد ، بس فرح افزا و طربانگیز بود . معشوقههایی بیشمار با جامهای زرین در بزمهای شاه ساقیگری میکردند و انبوه نوازندگان و خوانندگان رامشگری .
شاعران بزرگی همچون فردوسی و نظامی شکوه دربار خسرو را به تصویر کشیدهاند . حتّی اگر در این توصیفها بزرگنمایی شده باشد ، از لابلای آن ها میتوان به عظمت دربار خسروپرویز پی برد .
گفتهاند که در تختگاه عظیم و چند طبقۀ طاقدیس که طولش صد و هشتاد رش – نوک انگشت میانی تا آرنج - و عرض آن صد و سی رش و ارتفاعش پانزده رش بود ، هر روزِ از ماه ، فرش مخصوص همان روز را میگسترانیدند و بنا بر توصیف دیگری ، چهار فرش هر یک نشانگر فصلی از سال ، همزمان کفِ کاخ را میپوشانید . معروفترین فرشهای دربار خسرو ، فرش بهارستان و فرش بزرگ است که در قسمتهای بعد شرحی بر فرش بهارستان خواهد آمد .