مقاله سازگاری‌های عرفان با عقل

Carpets
۰۵ آبان ۹۵
چندی پیش قرار بود روزنامۀ محترم شرق مقاله آقای مهندس غلامعلی ملول را در صفحات فرهنگی خود به چاپ رساند . پس از تنظیم مقاله و ارسال به آن روزنامه ، ویراستاری نهایی و صفحه بندی توسط روزنامه مزبور انجام شد و آماده چاپ گردید . متأسفانه در آخرین دقایق به روابط عمومی این سایت اطلاع داده شد که به علت وجود کلماتی نظیر کرامات و خرافه های عرفان و ...... چاپ مقاله مقدور نیست .
مقالۀ مزبور عیناً جهت مطالعۀ علاقمندان در پی می‌آید .
من به شهادت قانونمندیِ جهان ، گواهی می دهم که از بدوِ تاریخ تاکنون ، هیچ آبی به دعای مرادی و یا التماسِ مریدی سربالا نرفته است . "ملول"
چندی است سایت فرهنگی هنریِ www.malool.com ، مورد استقبال روزافزونِ فرهیختگان ، اندیشمندان و علاقمندان به فرهنگ و هنر ایران قرار گرفته است .
     بخش مهمی از سایت مزبور حاویِ آراء و عقاید فلسفیِ غلامعلی ملول است که شامل فلسفه شناخت و فلسفه سیاسی می‌باشد . از عناوین مهم این بخش می‌توان به " شناخت شناسی " ، " ارکان شناخت " ، " عرفان و عقل " ، " نقدی بر شناخت عرفانی " ، " جهان وطنی " ، " مبانی سیاسی جهان وطنی " و " مبانی اقتصادی جهان وطنی " اشاره کرد .
با توجه به گوناگونیِ مطالب فلسفی در سایت مزبور ، گزیده‌ای از فصل " نقدی بر شناخت عرفانی" در پی می‌آید :
غلامعلی ملول از منظرِ یک اندیشه‌گرِ عقل‌گرا ، که عقل را میزانِ سنجشِ همۀ احکامِ آسمانی و زمینی می‌داند ، سعی در جدا کردنِ لؤلؤ و مروارید از خس و خاشاک در مقوله های عرفانی کرده است .
وی تحت عنوانِ " عرفان در محکمۀ عقل " به شرحِ سازگاری‌ها و ناسازگاری‌های عرفان با عقل پرداخته است که چکیدۀ آن در زیر می‌آید .
سازگاری‌های عرفان با عقل :
در سایت مزبور ، دو مقولۀ وحدت و عشق که از ارکانِ مکاتبِ عرفانی است ، با عقل و عقلانیت سازگار شناخته شده است .
وحدت : جهان کلّی است تفکیک‌ناپذیر ، این پندار اگر چه عارفانه است امّا عقل بر آن مُهر تأیید می‌زند .
من وحدتِ جهان را چه بر اساس تحلیل و چه بر اساس تجربه و مشاهده باور دارم . استقلالِ هر جزء در جهان یعنی عدم و نیستیِ آن .
     اجزای جهان همه در حالِ " شدن " اند ( دگرگونی‌اند ) .هیچ جزئی مستقلاً دگرگون نمی‌شود بلکه اجزای جهان با ترکیب و تجزیه با هم و از هم ، دگرگون می‌شوند . شُدنِ جهان و شُدنِ اجزای جهان بی‌سروسامان و بی‌قانون و ‌قاعده نیست .
عشق : " شدنِ " اجزای جهان ناشی از تضاد نیست بلکه ناشی از میل است و من این میل را همان عشق می‌دانم . عشق ، میلِ طبیعیِ هر جزء از جهان است به دگرگونی . از روز ازل ، زمان‌ها پیش از آن روزِ انفجار بزرگ ، علّت‌العللی نامعلوم میلی برای " شُدن " در تمام اجزای جهان نهاده است .
عشق ، میل به کشف اسرار و رموز است امّا کاشفِ اسرار و رموز ، عقل است .شوقِ وصل ، ناشی از عشق است امّا آن‌چه که راهِ وصل را می‌نمایاند ، عقل است . پیرِ ما ، عقل ما است .
ناسازگاری‌های عرفان با عقل :
اگر برخی از عرفا حجّتِ احکامِ فلسفۀ مشّایی را در تأییداتِ دل جستجو کرده‌اند من حجّتِ احکام عرفانی را در تأییداتِ عقل دنبال می‌کنم .
    غلامعلی ملول یکی از مهمترین علل عقب ماندگیِ ما را در ادوار گذشته ، آلودنِ خرافه‌هایی توسط عوام ، مانند " کرامات" ، " کشف اسرار و رموز " و" عقل ستیزی " به عرفانِ راستین می‌داند .
نقل چند عبارت از وی در مورد خرافه‌های عرفان چنین است :
     متأسّفانه عرفان در مواردی آلوده به ادّعاهای واهی و خرافی نظیر کرامات ، کشف اسرار و رموز ، عقل ستیزی ، انجامِ ریاضت‌های نابخردانه مانند هفت مَن نمک در چشم کردن و از درخت نگونسار شدن ، خانقاه و خانقاه بازی ، استثمار فکریِ مرید توسّط مراد و بدتر از همه - در سطوحِ عامیانه و پَستِ آن - آلوده به درفش درگونه کردن و پا بر آتش نهادن و اعمالی از این قبیل شد و این در حالی است که این مکتبِ عشق و محبّت را هیچ نیازی به این شعبده‌ها نیست .
     آن عارفان که سرخورده از عقل و استدلال و منطق به امید کشفِ اسرار و رموزِ عالم و راز آفرینش به چلّه‌نشینی پرداخته‌اند ، به جایی جز خود نرسیده‌اند . این مدّعیان عقل را می‌ستیزند زیرا تحمّل چهل روز چلّه‌نشینی و سپس ادّعای کشف رازها ، به مراتب آسانتر از تحمّلِ زحماتِ طاقت‌فرسایی است که هزاران هزار انسانِ عقل‌گرا و دانشمند طی هزاران سال دود چراغ خورده‌اند و زحمتِ اندیشه برده‌اند و هنوز اندر خمِ یک کوچه‌اند .
    این ادّعا نیز که عرفا در حال وَجد و یا وصل به جایی می‌رسند که از دایرۀ حس و عقل بیرون است ، ادّعایی بی‌اساس است زیرا حتّی پیچیده‌ترین و نامفهوم‌ترین شطح و طاماتِ آنان نیز اشاره به معانی و مفاهیمی دارد که از طریقِ علمِ حصولی در محفوظات مغزشان جای گرفته است .
     از دیگر ادّعاهای برخی از عرفا دربارۀ پدیدآمدنِ حالات عرفانی- خلسه و اتّصال به حقیقت و فنا ...... - آن است که نه تنها ادّعا می‌کنند آن حالت وصف‌ناپذیر است و به بیان نمی‌آید بلکه ادّعا می‌کنند که ماوراء عقل و فراذهنی نیز هست و شگفت‌آورتر آن‌که ادّعای کسبِ علوم بشری در آن حالات می‌کنند .
    اگر عرفان ، خود را مکتبی ذوقی بداند و قبول کند که تبیین شاعرانه‌ای از جهان کرده است ، عقل مونس و همدم و یارِ عرفان است همچنانکه دوست و رفیق و همراهِ هنر است .
تضادّ عقل با عرفان از آن‌جا آغاز می‌شود که عرفان ، خود را فلسفه بداند و به دایرۀ عقل پای گذارد .
تضادّ عقل با عرفان از آن‌جا آغاز می‌شود که عارف به عالَمِ ذوق و خیال پناه می‌برد و نتیجه را در عالَمِ واقع ارائه می‌کند . همچون کسی که به دنبال آب ، در پیِ سراب رود و از سراب جامی از آب بیاورد .
برای مطالعۀ کامل مقاله به آدرس http://www.malool.com/ideology/detail/عرفان در محکمه عقل/54/1/view/ مراجعه کنید .
     لازم به یادآوری است که در بخش فعالیت‌های هنریِ سایت مزبور موزۀ مجازیِ فرش کرمان ، فرش اصفهان ، قلمزنی اصفهان و سایت کتاب بهارستان نیز در دسترس علاقمندان هنر ایران قرار گرفته است .